ای عشق نگویم که به جای خوشم انداز


یکبار دگر در تف آن آتشم انداز

آتش چه زنی بر دلم از نام جدائی


این حرف مگو با من و در آتشم انداز

بیماری خود داده به ما نرگس مستش


ای دیده ز پر کالهٔ دل مفرشم انداز

یا رب نپسندی که بخواهم ز تو چیزی


یا رب به کریمی خود از خواهشم انداز

از مغز سر خویش رضی شعله بر افروز


و اندر دل بی عزت خواری کشم انداز